آیا میدانید: که در هر ٥ ثانيه يک کامپيوتر در سطح جهان به ويروس آلوده ميگردد ؟
logo

سخن بزرگان (پائولو کوئیلو)


فرد مورد نظر را انتخاب کنید

1- غرور می‌تواند برانگیزاننده ی خوبی باشد. پول نیز می‌تواند، ولی هرگز نباید آنها را هدف بدانیم.


2- انسان باید سرنوشت خود را برگزیند، نه اینکه آن را بپذیرد.


3- برای ایمان داشتن باید حصار پیشداوری ها را برچید.


4- دو اشتباه بسیار بزرگ وجود دارد: یکی اینکه قبل از موعد اقدام به عمل کنیم و دیگری اینکه فرصت مناسب را از دست بدهیم.


5- انسان زمانی خود را می شناسد که به مرزهای خود برسـد.


6- افتادن از طبقه ی سوم همان اندازه صدمه می زند که افتادن از طبقه ی صدم؛ پس اگر قرار بود بیفتم، چه بهتر که از فاصله ی زیادی بیفتم.


7- قلب آدمها گاهی شکوه می کند، چرا که آدمها می ترسند بزرگترین رؤیاهایشان را برآورده کنند، به این دلیل که یا فکر می کنند لیاقتش را ندارند و یا اینکه نمی توانند از عهده ی آن برآیند.


8- ما قلبها از ترس می میریم؛ تنها از اندیشیدن به عشق های مدفون شده و یا لحظه هایی که می توانستند خیلی زیبا باشند و نبودند، یا گنج هایی که می توانستند کشف شوند، اما برای همیشه در زیر خاک مدفون ماندند. چون اگر هریک از این پیشامدها رخ هد، ما رنج وحشتناکی می کشیم؛ قلب من از رنج کشیدن می ترسد.


9- همیشه به قلبت بگو که ترس از رنج از خود رنج بدتر است. تاریکترین لحظه ی شب لحظه ی پیش از برآمدن آفتاب است.


10- لازم نیست آدم از کوهی بالا رود تا بفهمد بلند است.


11- کشتی در ساحل بسیار امن تر است، اما برای این [ کار ] ساخته نشده است.


12- این ما هستیم که سرعت گذر زمان را تعیین می کنیم.


13- روحی که در پیکر ما وجود دارد، کم و بیش تکامل نیافته است. با هر گامی که در فراز و نشیب زندگی می نهیم، در پی ذرات گم شده ی وجود خویش در کاوشیم. اگر در این پویش، لحظه ای بخت یارمان باشد، آن گوهر نایافته را در وجود انسانی دیگر می یابیم.


14- نتوان گفت: بهارا، به امید دیدن و ماندن تو! می توان گفت: بهارا، تو بیا دانه ی امید به قلبم بنشان! و سفر کن به کجاآبادی، هر زمانی که تو را دلخواه است!


15- زندگی همواره چشم به راه شرایط بحرانی می ماند تا قدرتش را نشان دهد.


16- شتاب زمان به اندازه ای است که در چند لحظه می تواند مردم را از بهشت به دوزخ بفرستد.


17- هیچ کس نمی داند زندگی برای ما چه اندوخته است؛ بسیار خوب است که همیشه راه گریز را بدانیم.


18- من می توانم انتخاب کنم که قربانی دنیا باشم یا یک ماجراجو در جستجوی گنج؛ همه چیز بستگی به روش نگاه من به زندگی دارد.


19- مردم جوری حرف می زنند که [ گویی ] همه چیز را می دانند، اما اگر جسارت داشته باشی و سؤالی بپرسی آنها هیچ چیز نمی دانند.


20- انسان همیشه خواهان دگرگونی و تحول است، اما همزمان، سکون و ثبوت را آرزو می کند.


21- شنیدن یک توهین و پاسخ ندادن به آن، آسانتر از درگیر نبرد شدن با شخصی نیرومندتر از خود است.


22- پذیرفتن نیک سرشتی خود همیشه آسانتر از رویارویی با دیگران و جنگیدن برای حقوق خویش است.


23- همواره می توانیم بگوییم سنگی که دیگران به سوی ما انداخته اند، به ما نخورده است، اما تنها در شب می توانیم برای قلب ضعیف خود بگرییم.


24- وعده ها را باور نداشته باش، چون دنیا پر از وعده است.


25- خداوند دعای کسانی را می شنود که می خواهند نفرت از آنها گرفته شود، اما نسبت به آنهایی که می خواهند از عشق بگریزند ناشنواست.


26- هنگامی که آرزوی چیزی را دارید، سراسر کیهان همدست می شوند تا بتوانید این آرزو را تحقق بخشید.


27- هر انسانی حق دارد به رسالتش شک کرده و گاه آن را رها کند، اما هرگز حق ندارد آن را از یاد ببرد!


28- عشق حقیقی اجازه می دهد که هر کس راه خود را در پیش بگیرد.


29- عشق، نیرویی است که ما را بار دیگر به هم می پیوندد تا تجربه ای را که در زندگیهای گوناگون و در مکانهای مختلف جهان پراکنده شده است، بار دیگر متراکم کند.


30- آگاهی از مرگ نمی گذارد آنچه را که باید امروز از آن لذت ببریم به فردا واگذار کنیم.


31- در شادی گناهی نیست.


32- همواره می توانیم بگوییم سنگی که دیگران به سوی ما انداخته اند، به ما نخورده است.


33- راز زندگی این است که بفهمیم هر روز، یک معجزه است.


34- دانستن هدف زندگی یا دانستن بهترین راه خدمت به خدا کافی نیست، افکار خودت را به عمل درآور؛ راه، خودش را نشان می دهد.


35- فقط خودت می دانی که چه چیزی برایت بهترین است.


36- حقیقت همواره همان جایی است که ایمان هست.


37- جوانی که فراموش می کند شاخه گلی به محبوبش بدهد، سرانجام وی را از دست خواهد داد.


38- مهم این نیست که چقدر زندگی می کنیم مهم این است که چگونه زندگی می کنیم.


39- بسیاری از اوقات ما خودمان استعدادهایمان را می کشیم، چرا که نمی دانیم با آنها چه کنیم.


40- هرگز نگذار آگاهی از عیب هایت تو را بترساند.


41- از دست دادن بخشی از چیزی، بهتر است تا از دست دادن کل آن چیز.


42- انسان باید از گذشته رها شود و از میان راههایی که به او پیشنهاد می شود، بهترین را برگزیند.


43- برای آگاهی از استعدادها و محدودیت هایتان، هیچ کس مناسب تر از خودتان نیست.


44- هر رحمتی که نادیده گرفته شود، تبدیل به لعنت می شود.


45- حسد ورزان و شکست خوردگان تنها در حالی می توانند به تو صدمه بزنند که خود، توان این کار را به آنان بدهی.


46- اگر نسبت به دیگران صبور باشیم، پذیرش خطاهای خودمان ساده تر می شود.


47- بهترین راه شناخت و نابودی یک دشمن این است که خود را دوست او بدانیم.


48- در جوانی آنگاه که رویاهایمان با تمام قدرت در ما شعله ورند، خیلی شجاعیم، اما هنوز راه مبارزه را نمی دانیم. وقتی پس از زحمات فراوان مبارزه را می آموزیم، دیگر شجاعت آن را نداریم.


49- تکبر و خودپسندی در بسیاری از موارد، ماسکی بی ارزش از ترس و وحشت است.


50- هرگز نباید به پشت سرمان نگاه کنیم.


51- در زندگی عشق باید باشد، حتی اگر بازتاب و پاسخ فوری نداشته باشد.


52- دیوانه بمانید، اما مانند عاقل ها رفتار کنید. خطر متفاوت بودن را بپذیرید، اما بیاموزید که بدون جلب توجه مفید باشید.


53- این که بدانی در راه درستی هستی یک چیز است، اما اگر فکر کنی راه درست تنها همین است چیز دیگری است.


54- به خاطر ترس از دست دادن، چه چیزهایی را از دست داده ایم.


55- در عشق هیچ خطری وجود ندارد. هزاران سال است که انسانها یکدیگر را جستجو کرده اند و یکدیگر را یافته اند.


56- لحظاتی هست که جز غم و رنج چیزی رخ نمی دهد و نمی توانیم از آن دوری کنیم. تنها زمانی دلیلش را می فهمیم که بر آن غلبه کرده باشیم.


57- هرگز نمی توانیم درباره زندگی دیگران قضاوت کنیم، چون هر کس رنجها و درماندگی های خودش را دارد.


58- روح جهان از خوشبختی انسانها سیراب می‌شود و یا از بدبختی، ناکامی و حسادت آنها.


59- انسان هرگز نمی‌تواند از رویا دست بکشد، رویا خوراک روح است.


60- براستی، این موجودات نیستند که چیزی را آشکار می‌کنند، خود مردم هستند که با نگریستن به موجودات، روش نفوذ به روح جهان را می‌یابند.


61- معمولا مرگ سبب می‌شود آدم زندگی را بیشتر احساس کند.


62- چیزهای ساده خارق العاده ترین چیزها هستند و تنها خردمندان می توانند آنها را ببینند.


63- آدم می تواند همیشه دوستان جدیدی پیدا کند، بی آنکه مجبور باشد هر روز آنها را ببیند.


64- زمانی که ما همواره در پیرامون خود افراد مشخصی را ببینیم احساس می کنیم که آنها بخشی از زندگی ما هستند و چون بخشی از زندگی ما می شوند سرانجام تصمیم می گیرند که زندگی ما را تغییر دهند و اگر آن گونه که آنها آرزو دارند نباشیم از ما ناخشنود می شوند.


65- هر کسی گمان می کند که دقیقاً می داند ما باید چگونه زندگی کنیم، اما هیچ کس هرگز نمی داند که چگونه باید زندگی خاص خودش را داشته باشد.


66- در زندگی ما لحظه ای فرا می رسد که تسلط بر زندگی را از دست می دهیم و از آن پس، سرنوشت بر هستی ما مسلط می شود و این بزرگترین گزافه ی جهان است.


67- وقتی با آدمها حرف می زنی، یک چیزهایی به تو می گویند که نمی دانی چگونه به گفتگو ادامه دهی.


68- وقتی تو چیزی را می خواهی همه ی جهان دست به یکی می کند تا تو آرزویت را برآورده سازی.


69- انسان همیشه امکان برآورده ساختن رویاهایش را ندارد.


70- انسانها بسیار زود از علت زندگی خویش آگاه می شوند، شاید برای همین هم هست که بسیار زود از آن چشم می پوشند.


71- هر چیز در زندگی بهایی دارد؛ این آن چیزی است که مبارزین روشنایی می کوشند بیاموزند.


72- بهتر است گاهی چیزها را به حال خود رها کنیم.


73- [ گاهی انسان ] می بایست بین چیزی که به آن عادت کرده و چیزی که بسیار دلش می خواهد داشته باشد، یکی را برگزیند.


74- وقتی همه ی روزها به هم شبیه هستند، انسان دیگر متوجه پیشامدهای خوبی که در طی روز رخ می دهد نمی شود.


75- هیچ مانعی وجود ندارد، مگر خود [ انسان ].


76- یک چوپان می تواند سفر را دوست داشته باشد، اما هرگز میش هایش را فراموش نمی کند.


77- پول، چیزی جادویی است؛ با پول، انسان هیچ وقت کاملاً تنها نیست.


78- در مدتی کوتاهتر از یک فریاد همه چیز در زندگی [ انسان ] تغییر می کند، پیش از آنکه حتی به موقعیت جدیدش عادت کند.


79- من هم مثل همه هستم؛ دنیا را آنگونه می بینم که دلم می خواهد باشد، نه آنگونه که به راستی هست.


80- تلاش کن نشانه ها را دریابی و به آنها احترام بگذاری.


81- مطالبی هست که نباید درباره ی آنها کنجکاوی کرد، چون نباید از سرنوشت گریخت.


82- هم می توان دنیا را با چشمان یک غارت شده ی بدیخت نگریست و هم با چشمان یک ماجراجوی در جستجوی گنج.


83- مردم، بسیار از نشانه حرف می زنند، اما نمی دانند که به راستی درباره ی چه چیز حرف می زنند.


84- وقتی که شانس با ما است باید از آن بهره گیریم و به آن کمک کنیم، همان گونه که شانس به ما کمک می کند.


85- همه نمی توانند رویاهایشان را به یک شکل ببینند.


86- به یاد داشته باش که همیشه باید بدانی که چه می خواهی.


87- آنچه بیش از همه انسانها را شیفته می کند زیبایی است.


88- من نمی خواهم تغییر کنم و چیزی را تغییر بدهم چون نمی دانم چگونه باید این کار را کرد؛ من کاملاً به خودم عادت کرده ام.


89- گاهی نمی توان جلوی جریان رودخانه ی زندگی را گرفت.


90- هرگز از رویاهایت چشم پوشی نکن؛ چشم براه نشانه ها باش.


91- تصمیم ها فقط آغاز یک ماجرا هستند. وقتی کسی تصمیمی می گیرد، خود را در جریانی تند پرتاب می کند که او را به سوی هدفی خواهد برد.


92- همه چیز در زندگی نشانه است. جهان به زبانی ساخته شده که همه می توانند بشنوند، اما آن را فراموش کرده اند.


93- پیشامد و امر ناگهانی وجود ندارد.


94- کسی که به سفر عادت دارد، می داند که همیشه لحظه ای فرا می رسد که باید رفت.


95- احساس پیش از وقوع، شیرجه ی سریع روح در جریان جهانی حیات است که تاریخچه ی زندگی همه ی انسانها در آغوش آن به هم می پیوندد و یگانه می گردد، به گونه ای که می توانیم همه چیز را بدانیم، چون همه چیز در آن نوشته است.


96- پیچ و خم ها برای کاروان اهمیت ندارد، چون هدف همواره ثابت است.


97- هیچ کس نباید از ناشناخته بترسد، چون هر انسانی می تواند آنچه را که می خواهد به دست آورد و آنچه را که نیاز دارد فراهم کند.


98- تنها ترس ما این است که آنچه را داریم از دست بدهیم، خواه زندگیمان باشد و خواه مزارعمان. این ترس زمانی از بین می رود که بفهمیم داستان زندگی ما و داستان جهان، هر دو را یک دست مشترک رقم زده است.


99- کسی که به صحرا می رود نمی تواند عقب گرد کند و هنگامی که نمی شود به عقب بازگشت، فقط باید در جستجوی بهترین راه برای پیش رفتن بود.


100- هرچه در سطح زمین است به گونه ای مداوم در حال تغییر است، چون زمین هم زنده است و زمین هم روح دارد و ما به ندرت می دانیم که زمین در جهت منافع ما کار می کند.


101- همه ی چیزها تجلی یک چیز واحد است.


102- جهان، روحی دارد و کسی که بتواند آن روح را درک کند می تواند زبان همه چیز را بفهمد.


103- هر کسی راهی برای آموختن دارد.


104- اگر در زمان حال باشی، زندگی تبدیل به جشنی همیشگی می شود، به عیدی بزرگ؛ چون همیشه در لحظه ای که در آن زندگی می کنیم جریان دارد و تنها در آن لحظه.


105- شاید خداوند صحرا را آفریده است تا انسان از دیدن نخلها لذت ببرد.


106- در دنیا همواره کسی هست که چشم براه دیگری است، چه در میان صحرا و چه در قلب یک شهر بزرگ.


107- تپه ها با حرکت باد تغییر شکل می دهند، اما صحرا همیشه همان که بوده می ماند.


108- اگر من بخشی از افسانه ی تو باشم تو روزی باز خواهی گشت.


109- وقتی آدم عاشق است، همه چیز بیشتر معنا دارد.


110- اشیاء به خودی خود چیزی را آشکار نمی کنند، این انسانها هستند که با نگاه کردن به اشیاء، راه ورود به روح جهان را درمی یابند.


111- آنچه که بتوانی تغییر دهی، آینده ی تو نبوده است.


112- اگر تو به حال توجه کنی، آن را بهتر خواهی کرد و اگر حال را بهتر کنی، آنچه از پس آن می آید بهتر خواهد شد.


113- هر روز، ابدیت را در خود دارد.


114- هرگز نباید سست شد، حتی اگر راه زیادی را پیموده باشی.


115- باید صحرا را دوست داشت، اما هرگز کاملاً به آن اعتماد نکن؛ چون صحرا محک مردان است. هر گام آنها را احساس می کند و کسی را که سربهوا و گیج باشد خواهد کشت.


116- شر در آن چیزی نیست که از دهان به درون می رود، شر در آن چیزی است که از دهان بیرون می آید.


117- شترها خائن هستند؛ هزاران کیلومتر راه می روند، بدون اینکه هیچ نشانه ای از خستگی در آنها نمایان شود. سپس ناگهان به زانو درمی آیند و می میرند. اسبها کم کم خسته می شوند و همیشه می دانی چقدر از آنها توقع داشته باشی و چه زمانی ممکن است بمیرند.


118- آدم دوست دارد، چون دوست دارد؛ همین؛ هیچ دلیلی برای دوست داشتن وجود ندارد.


119- به آنچه که پشت سر گذاشته ای نیندیش.


120- تنها یک راه برای آموختن وجود دارد و آن، عمل است.


121- قلب تو هر جا باشد گنج تو هم همانجا است.


122- این طبیعی است که از مبادله ی همه ی آنچه که توانسته ایم به دست آوریم، با یک رویا بترسیم.


123- هیچ زمان نمی توانی قلبت را خاموش کنی، حتی اگر وانمود کنی که به حرفهایش گوش نمی دهی، او آنجا در سینه ی تو خواهد بود و مدام آنچه را که درباره ی زندگی و دنیا می اندیشد تکرار خواهد کرد.


124- اگر تو قلبت را خوب بشناسی، هیچ وقت تو را غافلگیر نخواهد کرد؛ چون تو آرزوها و رویاهایش را خواهی شناخت و می توانی آنها را به حساب آوری.


125- هیچ کس نمی تواند از دل خود بگریزد.


126- آدمها می ترسند که بزرگترین رویاهایشان را برآورده کنند، چون یا به این می اندیشند که سزاوار آن نیستند و یا اینکه از عهده ی آن برنمی آیند.


127- ترس از رنج از خود رنج بدتر است.


128- هیچ قلبی وقتی در پی رویاهایش بوده، هرگز رنج نکشیده است.


129- نیک بختی را می توان در یک شن ساده ی صحرا یافت. چون یک دانه ی شن، یک لحظه از آفرینش است و جهان برای آفریدن آن میلیونها سال وقت گذاشته است.


130- بیشتر آدمها دنیا را چیز تهدیدکننده ای می بینند و به همین دلیل هم دنیا برای آنها تهدیدکننده می شود.


131- وقتی که ما گنجینه های حقیقی در دست داریم، هرگز متوجه آن نمی شویم؛ چون آدمها به وجود گنج باور ندارند.


132- هیچ کس از نتایج آنچه که زیر آسمان می گذرد در امان نیست.


133- چشم ها قدرت روح را نشان می دهند.


134- همه چیز در کیهان در حال دگرگونی است.


135- وقتی چیزی در حال دگرگونی و تغییر است، هرچه در پیرامون آن است نیز دگرون می شود.


136- خودت را تسلیم ناامیدی نکن؛ این امر تو را از گفتگو با قلبت باز می دارد.


137- تنها یک چیز هست که برآورده شدن رویایی را ناممکن می سازد و آن، ترس از شکست است.


138- عشق، زمانی است که قوشی بر فراز شنهای صحرا به پرواز درمی آید. چون برای او، تو دشتی سرسبزی و او هرگز بدون شکار از نزد تو بازنمی گردد. او صخره ها و تپه های تو را می شناسد و تو نسبت به او دست و دلبازی.


139- بادها همیشه همه چیز را می دانند؛ آنها همه جا روانند، بی آنکه زادگاه یا مکانی برای مردن داشته باشند.


140- وقتی انسان دوست می دارد، می تواند جزیی از آفرینش باشد.


141- وقتی انسان دوست می دارد، هیچ نیازی ندارد که بفهمد چه پیشامدی در حال رخ دادن است. چون همه چیز در درون ما روی می دهد و انسان می تواند به باد بدل شود.


142- زمینی که روی آن زندگی می کنیم بهتر خواهد شد اگر ما بهتر باشیم و بدتر خواهد شد اگر ما بدتر باشیم.


143- هرچه یکبار پیش می آید ممکن است دیگر هرگز روی ندهد، اما آنچه که دو بار پیش آید، بدون شک، بار سوم هم رخ خواهد داد.


144- هر کس هر کاری که بکند، در روی زمین اصلی ترین نقش تاریخ جهان را ایفا می کند و معمولاً خودش این را نمی داند.

زندگینامه پائولو کوئیلو :


پائولو کوئلیو (به پرتغالی: Paulo Coelho) (زاده ۲۴ اوت ۱۹۴۷) نویسنده معاصر برزیلی است. رمان‌های او بین مردم عامه در کشورهای مختلف دنیا پرطرفدار است چندین کتاب کوئلیو در رسانه‌ها ۱۹۹۸ تلویزیون مانشت ۵۲ قسمت سریال کوتاه بر اساس کتاب بریدا ساخت. این اقتباس توسط جیم کامارگو، سونیا موتا و آجلیکا لوپز نوشته شده و توسط والتر آوانسینی کارگردانی شد. بازیگر برزیلی کارولینا کستینگ نقش بریدا را بازی کرد.
پائولو کوئیلو , سخن بزرگان پائولو کوئیلو , سخنان آموزنده پائولو کوئیلو , جملات آموزنده پائولو کوئیلو , جملات پائولو کوئیلو , پائولو کوئیلو , نقل قول های پائولو کوئیلو
twitter facebook linkedin whatsapp telegram