logo

غزل شماره 422 حافظ - ای که با سلسله زلف دراز آمده‌ای


غزل مورد نظر را انتخاب کنید

ribbon-top
(1)
ای که با سلسله زلف دراز آمده‌ای
فرصتت باد که دیوانه نواز آمده‌ای

(2)
ساعتی ناز مفرما و بگردان عادت
چون به پرسیدن ارباب نیاز آمده‌ای

(3)
پیش بالای تو میرم چه به صلح و چه به جنگ
چون به هر حال برازنده ناز آمده‌ای

(4)
آب و آتش به هم آمیخته‌ای از لب لعل
چشم بد دور که بس شعبده بازآمده‌ای

(5)
آفرین بر دل نرم تو که از بهر ثواب
کشته غمزه خود را به نماز آمده‌ای

(6)
زهد من با تو چه سنجد که به یغمای دلم
مست و آشفته به خلوتگه راز آمده‌ای

(7)
گفت حافظ دگرت خرقه شراب آلوده‌ست
مگر از مذهب این طایفه بازآمده‌ای

ribbon-bottom

معنی ابیات:

(1) اي كسي كه با زنجير زلف بلند (به عيادت من) آمده‌يي. اميد اينكه مجال و فرصت داشته باشي زيرا براي دلجويي (عاشقي) ديوانه آمده‌يي.
(2) لحظاتي ناز و تبختر را كنار بگذار و عادت عادي معمولت را عوض كن زيرا براي احوالپرسي مردمي نيازمند آمده‌يي.
(3) چه سر صلح و چه سر جنگ داشته باشي، من فداي قد و بالاي تو مي‌شوم زيرا به هر صورت ناز كردن برازنده توست.
(4) در لب لعل مانند خود آب و آتش را به هم ممزوج كرده‌يي. چشم بد از تو دور باد كه اين كار تو بسيار به شعبده بازان مي‌ماند.
(5) از اينكه براي ثواب نماز گزاردن بر پيكر كشته تير غمزه خود آمده‌يي، بر دل نرم و رحيم تو آفرين باد.
(6) پارسايي من در برابر تو وزن و ارزشي ندارد، چرا كه تو با حال مستي و شوريدگي و براي تاراج دلم به خلوتسرا و جايگاه عبادت من آمده‌يي.
(7) به من گفت: حافظ باز هم خزقه تو را شراب آلوده مي‌بينم مگر از مذهب و راه و روش طايفه صوفيان (متشرّع) برگشته‌يي؟


معنی کلمات:

سلسله زلف: (اضافه تشبيهي) زلف به سلسله يعني زنجير تشبيه شده است.
فرصتت باد: اميد آنكه فرصت بيابي.
ديوانه نواز: نوازنده عاشق ديوانه مانند.
ساعتي ناز مفرما: لحظاتي چند ناز را كنار بگذار و عادي برخورد كن.
بگردان عادت: عادت خود را بگردان، رسم ناز كردن و تبختر را كنار بگذار.
پرسيدن: احوال پرسيدن.
ارباب نياز: نيازمندان، حاجتمندان.
پيش بالاي تو ميرم: در حضور قدّ و بالاي تو مي‌ميرم، فداي قدّ و بالايت مي‌شوم.
چه به صلح و چه به جنگ: خواه براي صلح و خواه براي جنگ آمده باشي.
برازنده: درخور، لايق.
آب و آتش به هم آميخته‌يي: كنايه از اينكه لب تو مانند لعل قرمز آبدار بوده و بدان ماند كه آب و آتش در كنار هم جمع شده باشند.
شعبده باز: تردست و چشم بند و نيرنگ باز.
ثواب: اجر و پاداش اخروي.
كشته غمزه خود را: براي كسي كه در اثر غمزه تو كشته شده است.
نماز: مقصود نماز ميت است.
سنجش: تعيين وزن كردن، تعيين ارزش كردن، مقايسه كردن.
چه سنجد: چگونه قابل سنجش باشد، چگونه قابل برابري باشد، چگونه مقايسه شود، چگونه پهلو زند.
يغما: غارت.
خلوتگه راز: سراي خلوت و جايگاه راز و نياز، خانه عارف.
دگرت خرقه: بار ديگر خرقه تو.
اين طايفه: طايفه صوفيان و متشرعين متظاهر.
بازآمده‌يي: برگشته‌يي.


توضیحات:

وزن غزل: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
بحر غزل: رمل مثمّن مخبون محذوف
٭
طرف صحبت شاعر در اين غزل شاه شجاع و زمان سرودن آن يا مربوط به ايام ولايت عهدي و يا اوايل حكومت او مي‌شود.
چنين بر مي‌آيد كه اين شاهزاده زرنگ و مصلحت گرا كه پيش از رسيدن به حكومت با استعانت حافظ به قدرت رسيد، در همان ايام به مناسبت بيماري و يا دلجويي، از حافظ عيادتي كرده و حافظ به منظور سپاسگزاري و عرض تشكر اين غزل را سروده باشد.
شاعر از زلف بلند و لبهاي شاه شجاع در اين غزل ياد كرده و او اين پادشاه را با زلف بلند و خال چهره و قدّ رعنا و لب و دهان مي‌ستايد هرچند كه علي القاعده شاه شجاع چندان رشيد نبوده است.
شاعر در بيت مقطع، ايهامي و كنايه‌‌يي را گنجانيده است و معلوم مي‌شود شاه شجاع از همان اوايل سلطنت هم با تظاهر به باده نوشي و يكرنگي و عدم تظاهر حافظ چندان موافق نبوده است. مشربي كه حافظ تا پايان عمر از آن دست نكشيد.


درک اشعار:

آفرین بر شما که هر کاری را حتی نیت کردن در دل را از بهر ثواب انجام می دهید و هیچ لذتی را بالاتر از خواندن نماز نمی دانید. بسیار صبور هستید و با همه کس کنار می ْئید. نیازتان را جز خدا به احدی نگفته اید. رازتان را هم به کسی نگوئید که هدف نزدیک و مرادتان در راه است.


نظرات

توجه: شماره موبایل وارد شده در وب سایت نمایش داده نمیشود
توجه: ایمیل وارد شده در وب سایت نمایش داده نمیشود

twitter facebook linkedin whatsapp telegram