ورود / ثبت نام 🗝️

آخرین بروزرسانی: "1404-09-06"

غزلیات حافظ - Hafez ghazals - دیوان حافظ - Hafez divan - منتخب غزل‌های حافظ - selected Hafez poems - تعبیر اشعار حافظ - Hafez poem meanings - شعر کلاسیک فارسی - classical Persian poetry

غزلیات حافظ Hafez ghazals دیوان حافظ Hafez divan منتخب غزل‌های حافظ selected Hafez poems تعبیر اشعار حافظ Hafez poem meanings شعر کلاسیک فارسی classical Persian poetry

غزلیات حافظ یکی از درخشان‌ترین آثار ادبی در تاریخ جهان است؛ مجموعه‌ای از اشعار کوتاه و پرمغز که در آن عرفان، عشق، فلسفه و نقد اجتماعی با زبانی نمادین و شاعرانه در هم آمیخته‌اند. حافظ شیرازی نه‌تنها شاعر است، بلکه متفکری است که در هر بیتش جهانی از معنا نهفته است. شعر او زبانی دوگانه دارد؛ ظاهری عاشقانه و باطنی حکیمانه. این ویژگی است که باعث شده غزلیات حافظ پس از قرن‌ها همچنان زنده، تازه و قابل‌تفسیر باقی بمانند.

در نگاه نخست، غزل‌های حافظ دربارهٔ عشق، باده و میخانه‌اند؛ اما این مفاهیم در واقع استعاره‌هایی‌اند برای آزادی، حقیقت و رهایی از ریا و تزویر. او با هنرمندی خاص، در پشت هر واژهٔ ساده، لایه‌هایی از معنا را پنهان کرده است. عشق در غزلیات حافظ نه‌تنها تجربه‌ای انسانی است، بلکه مسیری برای رسیدن به حقیقت الهی محسوب می‌شود. او عاشق را سالک راه می‌داند و معشوق را نماد حقیقت مطلق.

در مکتب عشق، درس استاد حافظ این است: رندی، یعنی آزادگی در برابر ریا.

ویژگی زبانی حافظ از دیگر شاعران فارسی‌زبان متمایزش می‌کند. زبان او پر از ایهام، تلمیح، استعاره و تضادهای هنرمندانه است. هر بیت می‌تواند چند معنا داشته باشد و همین چندلایگی است که خواننده را به تأمل وامی‌دارد. مثلاً در بیت:

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

در ظاهر سخن از آفرینش عشق است، اما در لایهٔ عمیق‌تر، شاعر به نظریهٔ تجلی الهی اشاره می‌کند؛ یعنی پیدایش هستی از عشق خداوند به خویشتن. چنین تلفیقی از عرفان و شعر، غزلیات حافظ را به اثری جاودانه تبدیل کرده است.

رندی در شعر حافظ یکی از کلیدی‌ترین مفاهیم است. رند، انسانی است که حقیقت را می‌بیند، اما به ظاهر دینی و ظاهرسازی اعتنا ندارد. او میان زاهد ریاکار و عاشق راستین تفاوت می‌گذارد. در جایی می‌گوید:

زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست

اینجا حافظ با زبانی طنزآمیز و کنایه‌آلود، تضاد میان ظاهرگرایی و درون‌گرایی را نشان می‌دهد. او نمی‌خواهد دین را نفی کند، بلکه می‌خواهد روح دین — یعنی عشق و صداقت — را از قید ریا آزاد سازد.

در دنیای حافظ، میخانه جایی برای مستی نیست؛ پناهگاهی است برای روح‌های آزاد از قید تظاهر.

تصویرسازی و نمادها در غزلیات حافظ شگفت‌انگیزند. باده، می، ساقی، پیر مغان، گل و بلبل همه مفاهیمی چندوجهی‌اند. «می» می‌تواند هم شراب واقعی باشد و هم معرفت الهی. «پیر مغان» نماد دانای بی‌ریاست، و «میخانه» نماد حقیقتی است که در آن قید و تکلف جایی ندارد. این چندمعناییِ مداوم، باعث شده که شعر حافظ همیشه تازگی خود را حفظ کند و هر نسل معنای تازه‌ای از آن بیابد.

عرفان در غزلیات حافظ برخلاف عرفان خشک و زاهدانهٔ دیگران، با شادی، موسیقی و زیبایی آمیخته است. او خدا را نه در کنج صومعه، بلکه در بزم و عشق می‌بیند. در جایی می‌گوید:

در ازل ما به هم آمیختیم و ز هم جدا شدیم تا دوباره به هم آییم اگر خدا خواهد

در این بیت، مفهوم وحدت وجود و بازگشت به اصل الهی با لحنی عاشقانه بیان شده است. حافظ به ما می‌آموزد که عرفان بدون عشق، بی‌روح است و عشق بدون معرفت، بی‌ثمر.

نقد اجتماعی و سیاسی نیز بخش مهمی از غزلیات حافظ است. او در دوران پرآشوبی می‌زیست؛ دوره‌ای که ریا، فساد و تعصب مذهبی در جامعه گسترده بود. اما به جای اعتراض مستقیم، نقد خود را در لفافهٔ شعر بیان می‌کرد. با زبان رمز و کنایه، زاهدان دروغین و حاکمان ستمگر را می‌نواخت. این شیوهٔ گفتار زیرکانه، او را از گزند حکومت‌ها حفظ کرد و در عین حال، شعرش را پر از عمق و طنز کرد.

حافظ به ما یاد می‌دهد که می‌توان حقیقت را گفت، بی‌آنکه فریاد زد.

ساختار موسیقایی غزل‌های حافظ دقیق و گوش‌نواز است. وزن‌های نرم و روان، ردیف‌های تکرارشونده و قافیه‌های خوش‌صدا باعث می‌شوند که شعرش مانند نغمه‌ای دل‌انگیز در ذهن بماند. حتی وقتی شعر او را بدون موسیقی می‌خوانیم، آهنگ درونی کلمات و توازن نحوی، حس ملودی ایجاد می‌کند. از این رو غزل‌های او برای آواز و موسیقی سنتی ایران الهام‌بخش بوده‌اند.

فال حافظ نیز یکی از نمودهای فرهنگی ماندگار شعر اوست. ایرانیان در شب یلدا، نوروز یا لحظه‌های تردید، دیوان حافظ را می‌گشایند و با نیت دل، تفألی می‌زنند. شاید از نگاه عقلانی، فال نوعی نمادگرایی باشد، اما در فرهنگ ایرانی، فال حافظ گفت‌وگویی عاشقانه با وجدان و ضمیر ناخودآگاه است. هر بار که دیوان را می‌گشایی، در واقع از درون خودت پاسخ می‌گیری.

نفوذ جهانی حافظ بسیار گسترده است. آثارش به زبان‌های انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، روسی و عربی ترجمه شده‌اند. شاعران بزرگی چون گوته در «دیوان غربی-شرقی» از حافظ الهام گرفته‌اند. گوته درباره‌اش گفت: «حافظ آزاد است، چون حقیقت را می‌گوید.» این آزادگی فکری، راز ماندگاری اوست.

حافظ شاعر قرن هشتم است، اما اندیشه‌اش برای قرن بیست‌ویکم هم تازه است.

پرسش‌های متداول درباره غزلیات حافظ:

  • چرا شعر حافظ چندمعناست؟ چون او آگاهانه از ایهام، تضاد و استعاره استفاده می‌کند تا معنا را در چند سطح بسازد.
  • آیا حافظ فقط شاعر عشق است؟ خیر؛ او فیلسوفی شاعرانه است که از عشق به‌عنوان مسیر معرفت بهره می‌گیرد.
  • رندی در شعر حافظ یعنی چه؟ رندی نماد آزادفکری، صداقت درونی و بی‌اعتنایی به ظواهر ریاکارانه است.
  • آیا فال حافظ ریشه عرفانی دارد؟ بله، زیرا هر بیت حافظ بازتابی از تجربه درونی انسان است و مخاطب را با ضمیرش روبه‌رو می‌کند.

جمع‌بندی: غزلیات حافظ آیینه‌ای است از روح ایرانی — عاشق، عارف، منتقد و رند. شعر او دعوتی است برای دیدن زیبایی در تضادها، حقیقت در رمزها و عشق در میان رنج‌ها. در جهانی پر از فریب و هیاهو، حافظ ما را به صداقت دل، آزادی اندیشه و زیبایی گفتار فرا می‌خواند. هر بار که غزلش را می‌خوانی، انگار آینه‌ای روبه‌روی خودت گرفته‌ای؛ چون شعر حافظ، بیش از هر چیز، حدیث دل انسان است.

logo

غزل شماره 454 حافظ - ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی


غزل مورد نظر را انتخاب کنید

ribbon-top
(1)
ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

(2)
چو گل گر خرده‌ای داری خدا را صرف عشرت کن
که قارون را غلط‌ها داد سودای زراندوزی

(3)
ز جام گل دگر بلبل چنان مست می لعل است
که زد بر چرخ فیروزه صفیر تخت فیروزی

(4)
به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی
به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی

(5)
چو امکان خلود ای دل در این فیروزه ایوان نیست
مجال عیش فرصت دان به فیروزی و بهروزی

(6)
طریق کام بخشی چیست ترک کام خود کردن
کلاه سروری آن است کز این ترک بردوزی

(7)
سخن در پرده می‌گویم چو گل از غنچه بیرون آی
که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی

(8)
ندانم نوحه قمری به طرف جویباران چیست
مگر او نیز همچون من غمی دارد شبانروزی

(9)
می‌ای دارم چو جان صافی و صوفی می‌کند عیبش
خدایا هیچ عاقل را مبادا بخت بد روزی

(10)
جدا شد یار شیرینت کنون تنها نشین ای شمع
که حکم آسمان این است اگر سازی و گر سوزی

(11)
به عجب علم نتوان شد ز اسباب طرب محروم
بیا ساقی که جاهل را هنیتر می‌رسد روزی

(12)
می اندر مجلس آصف به نوروز جلالی نوش
که بخشد جرعه جامت جهان را ساز نوروزی

(13)
نه حافظ می‌کند تنها دعای خواجه تورانشاه
ز مدح آصفی خواهد جهان عیدی و نوروزی

(14)
جنابش پارسایان راست محراب دل و دیده
جبینش صبح خیزان راست روز فتح و فیروزی

ribbon-bottom

✍️معنی ابیات:

- از كوي محبوب بوي خوش باد نوروزي مي آيد. اگر از اين باد ياري بطلبي چراغ دل خود را برافروخته مي‌داري.
- براي خاطر خدا اگر اندكي زر و سيم داري در راه خوشي و شادماني خرج كن كه حرص مال اندوزي، قارون را به راههاي خطا كشانيد.
- سخني سربسته و به صورت كنايه با تو در ميان مي نهم: تو مانند گل از غنچه به در خواهي آمد چرا كه دوره حكومت (مير نوروزي) پنج روزي بيش نيست.
- شرابي دارم كه به مانند جان، زلال و روشن است و صوفي از آن بدگويي مي كند. خدايا بدبختي و نفهمي نصيب و قسمت هيچ عاقلي نشود!
- راه احسان با مردم كدام است؟ در ترك و رهايي كامجويي خود است. كلاه سروري و بزرگي كلاهي است كه از اين (ترك = رها كردن) ها بدوزي.
- نمي دانم نوحه گري قمري در كنار جويبار براي چيست؟ شايد او هم مانند من يك غم دائمي دارد.
- اي شمع يار شيرين هم نشينت از تو جدا شد و حالا دور از او تنها بنشين كه چه بسوزي و چه بسازي اين حكم سرنوشت است.
- به باغ برو تا اسرار عشق و عاشقي را از بلبل بياموزي و به مجلس درآي تا شيوه غزلسراييرا از حافظ ياد بگيري.
- حافظ تنها دعاي خواجه تورانشاه نمي كند، بلكه با اين كار مي خواهد دنيا مانند روز عيد و نوروز خوش و خرم باشد.
- درگاه او به مانند محراب دل و ديده پارسايان عابد و پيشانيش براي سحرخيزان به مانندروز فتح و فيروزي است.


📝معنی کلمات:

نسيم: بوي خوش.
چراغ دل: (اضافه تشبيهي) دل به چراغ تشبيه شده.
خرده: ريزه و ذرات كوچك هر چيز، پول خرد، و در اينجا مقصود گره هاي زرد و ريز پرچم هاي گل است كه به پول خرد تشبيه شده است، قراضه، زر و سيم اندك.
خدا را: به خاطر خدا.
غلط ها داد: دچار خطاها كرد، به راه غلط واداشت.
سودا: حرص، ميل شديد.
در پرده گفتن: پوشيده سخن گفتن، به كنايه سخن گفتن، سربسته سخن گفتن.
مير نوروزي: سابقاً در ايام نوروز به مدت پنج روزيعني از روز نهم الي پايان روز سيزدهم فروردين در هر شهر و ديار يكي از افراد شوخ طبع را به نام مير نوروزي انتخاب و نامبرده را بر تخت نشانيده و اوامر او را اجرا مي كردند و روز نهم فروردين را به نام نوروز سلطاني مي‌ناميدند و پس از پايان روز سيزدهم اين جشن و شادماني نيز به پايان مي رسيد و حكومت مير نوروزي نيز پايان مي يافته است.
بيرون آي: بيرون آيي، بيرون مي آيي.
صافي: زلال، بي غش.
مبادا بخت بد، روزي: الهي بخت بد نصيب و روزي و قسمت نشود.
طرق: راه.
كام بخشي: كام ديگران برآوردن.
ترك كام كردن: از كامجويي چشم پوشيدن.
ترك: 1- رها كردن، 2- مثلثي از پارچه متساوي الساقين كه شش يا هشت يا دوازده عدد آن را طوري به هم مي دوزند كه رئوس آنها همه در يك نقطه به هم رسيده و به صورت كلاه در مي‌آيد.
كز اين ترك بردوزي: كه از اين تَركها به هم بدوزي و مقصود از ترك در اين عبارت رها كردن و چشم پوشي از كامجويي هاست.
نوحه: مرثيه خواني، آواز غم انگيز توأم با گريه و ناله.
قمري: كبوتر ياهو، پرنده يي از خانواده كبوتريان.
يار شيرين: هم نشين شيرين حركات و در اينجا كنايه از عسل است كه از موم جدا شده است.
رموز: جمع رمز، اسرار.
مدح آصفي: ستايش وزيري، مدح يك آصف.
خواهد جهان، عيدي و نوروزي: دنيا را مانند عيد و نوروز مي خواهد.
جناب: درگاه.
محراب: جايگاه نماز امام جماعت، كنايه از قبله و نقطه توجه در نماز.
جبين: پيشاني.
صبح خيزان: سحرخيزان.


💬توضیحات:

وزن غزل: مفاعيلن مفاعيلن مفاعيلن مفاعيلن
بحر غزل: هزج مثمّن سالم
٭
سلمان ساوجي:
ز سوداي رخ و زلفش غمي دارم شبانروزي
مرا صبح وصال او نمي گردد شبي روزي
٭
همانطور كه در تواريخ دوره آل مظفر ثبت است ركن الدين شاه حسن رقيب تورانشاه با تهمت زدن و اقدامات ناروا سوء ظن شاه شجاع را بر عليه وزير خود برانگيخت و به او تهمت همدستي با شاه محمود بر عليه شاه را زده و در نتيجه شاه شجاع وزير لايق خود را به زندان افكند. اين غزل به هنگام گرفتاري و حبس و بند خواجه تورانشاه و در بزرگداشت و دلداري اين شخصيت سروده شده است و زمان آن به سال 770 هجري بر مي‌گردد.
حافظ در بيت سوم اين غزل به طرز ماهرانه اي به تورانشاه نويد آزادي از قيد و بند را داده و به او مي گويد دوران حكومت مير نوروزي بيش از پنج روزي نيست و به زودي امور به مجراي طبيعي خود بر خواهد گشت.
دو نكته درباره اين بيت قابل ذكر است. يكي اينكه در مصراع: سخن در پرده مي گويم چو گل از غنچه بيرون آي منظور حافظ دستور دادن و امر كردن به تورانشاه نيست كه از پرده به بيرون بيا زيرا بيرون آمدن از زندان در اختيار خود او نيست. بلكه حافظ در اين مصراع صراحتاً به وزير مي گويد كه پيش بيني مي كنم و به طور سر بسته با تو مي گويم كه به زودي چو گل از غنچه بيرون خواهي آمد و در واقع (آي) در اين جمله معناي (آيي و مي‌آيي) را افاده مي كند.
مطلب ديگر درباره حكومت پنج روزه و موقت مير نوروزي است. اساتيد محترم مخصوصاً شادروان قزويني اين مطلب را شرح داده اند و نكته يي كه گفتن آن ضرورت دارد اين است كه رسم نوروز سلطاني كه از روز نهم فروردين به مدت پنج روز يعني تا پايان روز سيزدهم جريان داشته و در اين مدت يك مرد سرشناس و شوخ طبع در هر شهر و ديار توسط مردم بر تخت سلطنت مي نشسته و به صورت نمايشي به امر و نهي مشغول و اداي سلاطين و حاكمين را در مي‌آورده است يك رسم عبرت آموز بوده كه مردم از حاكم و سلطان تنقيد كرده و به طور غير مستقيم سلاطين و حكام را به اشتباهات و زياده روي هاي خود توجه مي داده اند به همين خاطر روز نهم فروردين به نام نوروز سلطاني مشهور بوده و در ايام خردسالي اين نويسنده، مردم يزد اين روز را به باغ و صحرا رفته و به چوگان بازي مشغول مي شدند. پس در اين بيت معناي ظاهري مير نوروزي يعني سلطان بهار و بيت چنين معنا مي دهد كه هر چه زودتر مانند گل باز شو كه فصل بهار كم دوام و گذراست و معناي بعيد و ايهام آن همان است كه در بالا گفته شد.
شاعر در بيت هفتم به نحو ديگري بر اين حبس و بند تورانشاه اشارت دارد و از آنجا كه جوانان امروزي ممكن است تناسب بين شمع و شيريني را درنيابند نخست به شرح آن پرداخته و سپس كنايه اين بيت را از نظر مي گذرانيم.
پيش از آنكه نفت و استحصالات آن از جمله پارافين جامد كشف شود، ساليان درازي شمع را از مومِ گرفته شده از عسل مي ساختند كه رنگ آن شمع ها خاكستري تيره بوده و موقع سوختن با بوي بد همراه و هر ساعت يكبار بايستي سر فتيله آن را اصلاح كنند و براي اين كار مقراضي كنار شمع مي نهاده اند. پس از كشف نفت و پارافين جامد، تحولي در صنعت شمع سازي ايجاد و شمع هاي سفيد به نام شمع گچي، همانند شمع هاي امروزي ساخته شد و به سبب پيشرفت صنعت شيمي، فتيله شمع را نخست در محلول اسيد بوريك كه حلال خاكستر است خوابانيده و بدينوسيله از بد سوختن و جمع شدن خاكستر در سر فتيله جلوگيري به عمل آوردند.
بنابراين در زمان حافظ شمع هاي مومي متداول بوده و شاعر به اين نكته اشاره دارد كه اي شمع يار شيرين تو يعني عسل تو از تو جدا شده و در حال حاضر بايستي در فراق او تنها نشسته بسوزي و بسازي كه اين حكم سرنوشت است و كنايه اين بيت اين است كه اي تورانشاه به حكم قضاي آسماني از شاه شجاع دور افتاده‌يي و اين نصيب و قسمت بوده و بايد با آن بسازي.
در پايان با ذكر اين نكته كه شجاعت ذاتي و اخلاقي حافظ را مي توانيم از تعريف و تمجيد او از وزيري كه مورد غضب شاه وقت بوده دريابيم و نيز به اين نكنه توجه نماييم كه حافظ در اين غزل دو مضمون را از نظامي گرفته و به صورت ديگري در ابيات اول و دوم پشت سر هم آورده است.
نظامي در هفت پيكر مي گويد:
گر بود باد بادِ نوروزي
به كه پيشش چراغ نفروزي

و در مخزن الاسرار مي فرمايد:
پاي كرم بر سرِ گُل نِهْ نَه دست
تات نخوانند چو گُل زرپرست


💡درک اشعار:

فکر دنیا و ظواهر و زیبایی آن را رها کن و خوش باش. غم و اندوه را دور بینداز و به آنچه داری قناعت کن. قناعت بزرگترین ثروت انسان است. اگر فعلاً دچار شکست و ناکامی شده ای ناراحت و ناامید نباش. روزگار فراز و نشیب بسیار دارد. پایان شب نا امیدی، صبح پیروزی است. فرصت ها را غنیمت بدان و از آن به نفع خود استفاده کن.


غزل شماره ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی حافظ ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی

غزل شماره 455 سعدی , غرل , ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی , غزل ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی , غزلیات حافظ , غزل حافظ , غزل شماره 455 حافظ - ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی

غزلیات حافظ مجموعه‌ای از اشعار عاشقانه، عارفانه و فلسفی است که با زبانی شاعرانه و موسیقایی، مفاهیمی چون عشق، معرفت، رندی و حقیقت را در قالبی لطیف بیان می‌کند. دیوان حافظ از برجسته‌ترین آثار ادبی ایران و جهان به‌شمار می‌رود و تأثیر آن بر زبان و فرهنگ فارسی بی‌نظیر است.

بله، هر غزل حافظ چندلایه است و می‌توان آن را از زاویه‌های مختلف معنا کرد. از نگاه ادبی، عاشقانه و عرفانی تا اجتماعی و فلسفی. همین چند‌معنایی بودن باعث شده آثار حافظ همیشه تازه و قابل تفسیر باقی بمانند و هر خواننده، معنا و حس مخصوص خود را از شعر بگیرد.

برای فهم بهتر، ابتدا معنی لغات و ترکیبات دشوار را بخوانید، سپس شرح‌های معتبر مانند قزوینی–غنی یا خانلری را بررسی کنید. خواندن شعر با صدای بلند، توجه به وزن و موسیقی شعر و درک فضای روحی شاعر کمک می‌کند تا عمق مفاهیم را بیشتر حس کنید.

سنت فال گرفتن با دیوان حافظ از گذشته تا امروز در فرهنگ ایرانی جایگاه خاصی دارد. مردم باور دارند که با نیت کردن و باز کردن دیوان، پاسخ خود را از شعر حافظ خواهند یافت. این رسم بیشتر جنبه فرهنگی و روحی دارد و نوعی ارتباط شاعرانه و امیدبخش با اشعار حافظ ایجاد می‌کند.

کافی است بخشی از بیت مورد نظر یا کلمه‌ای خاص را در موتور جستجو یا پایگاه‌های معتبر اشعار حافظ وارد کنید. بیشتر سایت‌های ادبی، امکان جستجو بر اساس واژه، شماره غزل یا حرف ردیف را دارند. این روش ساده‌ترین راه برای یافتن شعر دلخواه در میان غزلیات فراوان حافظ است.
وحید مجیدی صدر

مدیر ارشد فناوری (CTO)

مدرس دانشگاه و مجتمع فنی تهران

من وحید مجیدی، مدرس طراحی و برنامه‌نویسی وب با سابقه‌ی تدریس در دانشگاه تهران و مجتمع فنی تهران. در طول سال‌ها فعالیت آموزشی، تلاش کرده‌ام مفاهیم فنی را به‌صورت پروژه‌محور و کاربردی آموزش دهم تا هنرجویان و دانشجویان بتوانند مهارت‌های خود را در محیط‌های واقعی توسعه دهند و به متخصصان کارآمد در حوزه‌ی فناوری تبدیل شوند.

در کنار تدریس، به‌عنوان طراح و برنامه‌نویس وب در توسعه‌ی سامانه‌های نرم‌افزاری، پلتفرم‌های فروش آنلاین و سیستم‌های سازمانی فعالیت دارم. تخصص من در طراحی، توسعه و بهینه‌سازی سامانه‌های تحت وب است؛ از برنامه‌نویسی فرانت‌اند و بک‌اند گرفته تا معماری نرم‌افزار، سئو و زیرساخت‌های DevOps.

نظرات
توجه: شماره موبایل وارد شده در وب سایت نمایش داده نمیشود
توجه: ایمیل وارد شده در وب سایت نمایش داده نمیشود

سریع و آسان

🎯

دقیق و قابل اعتماد

🌍

آنلاین و همیشه در دسترس

💡

ابزارهای هوشمند