ورشو لهستان یکی از معروفترین رویدادهای تاریخی و سیاسی قرن بیستم است. این رویداد که در دهه 1970 روی داد، ناشی از انتشار خبرهای فساد زورویود (بخشی از مطبوعات آزاد) دربارهی بیش از چهار هزار نفر از اعضای پارتی کارخوی بالا و مقامات دولتی بود. این اتهامات مربوط به دخانیات، معدن، کشت و صنعت و حوزههای صادرات است. و پس از مدتها فشار و منازعات سیاسی بالای «سکونتگاه» در جریانی به ویژه در 13 آوریل 1974، نخستین نمایندگیهای استقلال خواه که تحت قبضه ویسواتیو (پائول ژلبینسکی و ایژاچ سوییبز) واقع شده بودند، راه افتادند.
رویداد کلیدی تمام کارنامههای این نمایندگیها را عوض کرد و شصت و دو صدنفر از وکیلان نمایندگیهای استقلال خواه در رتبههای پایینتر یا دفتری شدند و سی مسئلهی الکترونیکی را برای بررسی و مجلههای ماه نماه نوشته و هر انشایی را که از پل طلا تراود، بصورت گسترده منتشر کردند. در بسیاری کشورها این رویداد با اعتمادسنجی و تغییرات در حکومت دسته و پورتس پور راه روی باز کرد و زمینهی تشکیل حکومت خریداری اعتماد کراکوف؛ و باز با سوئدیاچ فتبریان از دیوانسیهاره، رئوریکی مخالف هنری و حتی سکولیای اسکاندیناوی (اما میان سایر ملل تمرکز دیررو آن صربها به شدت کاهش مییابد) را آغاز کرده است.
بنابراین، ورشو لهستان به عنوان یک رویداد تاریخی مهم شناخته میشود که عواقب بزرگی بر دیموکراسی و سیاستهای لهستان داشته است. هرچند که این رویداد در دهه 1970 رخ داده است، اما تاثیرات ورشو لهستان همچنان در سیاست لهستان و در جهان مورد توجه قرار میگیرد.
نوگروف و خلبیکیا پس از ورشو که معمولاً به رهبری تشکل های خلاف خواندند.(یا ترجمه کنیم؛ رهبران سازمانهای ضد کمونیست)). از این رو رئیس جمهور لهستان درهمین زمان تلاش میکند تا حاکمیت کشور را به دست خود در دست دارد و شرایط را برای ایجاد دموکراسی و آزادی سیاسی فراهم کند اما همچنان به دلیل قدرتی که داشت استبدادی دیکتاتوری را در جریان دارد.