دسته بندی ها

غزل شماره 98 حافظ - اگر به مذهب تو خون عاشق است مباح


معنی ابیات:
١ -اگر در آيين تو ريختن خون عاشقان روا و حلال است و تو اين كار را به خير و صلاح مىدانى، صلاح ما نيز در همين است.
٢ -سياهى گيسوى تو ظلمتزا و سپيدى روى تو شكافندهى صبح و روشنايى است.
٣ -كسى از چين و شكن زلف تو رهايى نيافته است،بنابراين رهايى و رستگارى از تير نگاه و
كمان ابروان تو چگونه ممكن است؟[به ترتيب زلف و ابرو و نگاه معشوق را به كمند،كمان و تير تشبيهكرده كه هيچ كس از گزند آنها در امان نيست و اگر گرفتار شد رهايى نمىيابد!]
۴ -از چشمانم مانند چشمه،اشك روان است،آن چنان كه حتى كشتيبان نيز نمىتواند در آن شنا كند!
5-لب تو-كه مانند آب چشمهى حيات است-نيرو بخش جان ماست و وجود خاكى ما از آن لذت
و نشاط شراب را مىيابد.[در نسخهى سودى به جاى ذكر رواح(-ذكر شبانگاهان)،لذت راح(-لذتشراب)آمده كه به لحاظ معنى مناسبتر است و مصراع دوم با توجه به اين نسخه،معنى شده است.]
۶ -با التماس زياد از لب لعل تو بوسهاى گرفتم و دلم با اصرار زياد به كام خود رسيد.
7-هميشه،تا زمانى كه صبح و شام به دنبال هم مىآيند و به هم متصل مىشوند،ورد زبان مشتاقان دعا كردن به جان توست.
٨ -اى حافظ!از ما صلاح و توبه و تقوا توقع نداشته باش؛زيرا كسى از رند و عاشق و ديوانه،خير و صلاح نمىيابد!
****
دیوان حافظ بر اساس نسخه قزوینی و خانلری
معنی کلمات:
معنی لغات برای این غزل وجود ندارد
توضیحات:
جلالی شرحی بر این غزل ندارد
درک اشعار:
هر چیزی را که برای خود نمی پسندی برای دیگران هم مپسند. خود را گرفتار مسئله ای کرده ای که نجات از آن بسیار سخت است. آنقدر خود را غرق در این کار کرده ای که اطرافیان را از یاد برده ای. مقاومت کن حتی اگر مجبور شوی التماس کنی. خود را رهایی ده.